-
همسازی با نوای الهی
چهارشنبه 17 خردادماه سال 1391 16:16
بارالها! هر چه دل با نوای حرم اللهی ات همساز تر می شود، صدای ساز همنوایی با شیطان کم تر جان خراش است. پس نوایت را با ضربان قلبم هماهنگ کن تا وجودم از نوای شیطانی به نیستی نگراید.
-
آیا تقوا با تدبیر در زندگی منافات دارد؟
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 10:53
اولین درجه تقوا و بندگی خدا از دیدگاه معصومین صلوات الله علیهم این است که انسان خود را مالک نداند. آیا اتخاذ این رویکرد با تدبیر در زندگی منافات دارد؟ خدا سرمایه خلقت را به دست ما به امانت سپرده. آیا چون مالک حقیقی اش نیستیم، باید دست به ویرانگری بزنیم؟ برای دریافتن پاسخ، مرتبه سوال را به حالتی مشابه تنزل می دهیم. کسی...
-
ایمان و المومن کالمیت چگونه با هم همخوانی دارند؟
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 15:57
مسیر زندگیت را به خدا می سپاری. الا بذکر الله تطمئن القلوب وجودت را فرا می گیرد؟ بعد از نیازهای جسمی، اولویت بعدی برای نیازهایت، امنیت است (از دیدگاه هرم نیازهای مازلو). چه قدر ایمان داری؟ میزان ایمانت با میزان امنیتت برابری می کند. می دانی که واژه ایمان از "امن" گرفته شده است. هر چه بیش تر در ایمانت...
-
دل تنگی احساسی؟ عارفانه؟ احساسی- عارفانه؟
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 11:22
در سرای دنیا، دلتنگی برای انسان هایی که در قلمروی قلبت وارد شده اند، رنجش آور است. اساس دلتنگی، شاید معرفتی باشد و شاید تنها در قالب احساس بگنجد. کدام انسان ها بیش تر در خاطر بشر حک شدنی اند؟ آن هایی که عارف به حقشان گشته ای یا آن ها که دل در گرویشان نهاده ای تنها با لطافت و احساس. کدام یک؟ از دیدگاه علمی، معرفت دشوار...
-
مواجه با ناشناخته ها
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 16:21
در سرزمین ناشناخته ها، با محیط و موجودات ناشناخته ای مواجه می شوی. به سویشان می شتابی. گاهی با کلمات، گاهی با دستانت و گاهی با تمام وجود می خواهی آن ها را لمس کرده و بشناسی. در حقیقت در مسیر شناخت گام بر می داری. کافی است در این سیر و سلوک! میل به شیطنت درونت شعله ور شده باشد، می دانی چه می شود؟ با آتش وجودت هم خودت...
-
جمع اضداد =انبساط ظرفیت روحی
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1391 17:56
همه صفات خدا در حد اعلی است؛ از صفات جمالی اش گرفته تا جلالی اش! همه را دارد؛ جمع اضداد است؛ علی ای (ع) دارد که او هم در این ویژگی بنده اوست. پیامبری دارد که به مؤمنینش رحماء بینهم و به کفارش اشداء علی الکفار است. و چه حکیمانه است این دو وجه؟! و چه نیکوست تعادل بین این دو . گاهی آن قدر بخشش ادامه می یابد که تعادل صفات...
-
یا فاطمه الزهرا (س) ما را دریاب
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 23:20
یا فاطمه الزهرا (س) ما را دریاب که ابرهای آسمان وجودمان که نسیمی برای جابه جا شدنش نیست، به یاری تو ببارند و رحمت شوند، نه بمانند و در پسشان بگرییم؛ چون ابرهایش نگریسته اند! دشوار است که تو باشی و غم عالم ما را ببرد. دشوار است کند و دیر فهمی! که کسی بوده که ما را دریابد و ما نخواستیم. سرای دیگر در حضور تو دشوار است...
-
ابراهیم وار فدا کن تا مردانه دوست داشته باشی
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 16:53
ای ابراهیم (ع) ای دوست خدا تو را چه شد که در راه محبوب خویش بهترینت ، اسماعیلت (ع) را فدا نمودی؟ نمی دانم هنوز چرا نمی توانم بدترینم را؛ نفس اماره ام را فدا کنم تا سراپای وجودم همه عشق به محبوب شود؟ چه شوخی هزلی است دوست داشتنی که در حد شعار و دل بماند. البته دوست داشتن گام نخست برای هر اقدامی بوده و تسهیل گر قدرتمندی...
-
سخن گویی در دیار کریمان
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 16:35
در دیار کریمان سخن از کرامت گزاف است.اما اگر کریمی، خواست، خواسته شدن را زود دریاب. اما سوالی که می تواند گریبان گیر صندوقچه ذهن تان باشد، این است که اگر با کریم ترین موجود عالم مواجه شدم، اولین درخواستم چیست؟ شاید اتصال به دریای کرامت؛اتصالی همیشگی و محکم بهترین در خواست می تواند باشد؛ چرا که گفته اند خواستن ماهی از...
-
توهم حرکت در مسیر تعالی
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 00:07
آن قدر غرق در زنده بودنت (نه زندگی) شده ای که مسیری که در حال عبور از آن هستی را درنمی یابی . بر می گردی این بار با نگاهی ژرف. چه قدر دشوار است که به تو بگویند: توهم حرکت داشته ای و تنها احساس حرکت بوده که در این مسیر تو را همراهی می کرده؟! به یاد چه می افتی؟ فیلم های انیمیشنی که حرکت ندارند و تو از حرکت آن ها غرق شور...
-
کوسه های دریای علم
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 17:30
اکثر علوم نظری همچون بحر عمیقی هستند که هم در درون شان مروارید بسیار نهفته است و هم کوسه های گوشت خوار. می اندیشیدم که چه بسیارند عالمانی که در شکم کوسه ها هضم شده اند؟! خدایا! مرا دریاب که بیش تر از این هضم نشوم.
-
دیوانه ره گم کرده
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 22:47
نمی دانم بگویم باخته ام که این گونه سر به دیوانگی تاخته ام و دلبری و دلیری را به هم تافته ام؟ مگر نه این است که گلبرگ های خویشتنم را ساخته اند و بذر عشق کاشته اند. دگر چه نالم که ره گم کرده را بشارت ره یابی به کوی لیلی و مجنون دادند؟!
-
تکرار آ رزوهای کودکی در بزرگسالی: آری یا نه؟
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 17:50
بچه که بودیم آرزویمان این بود که : ای کاش! فلان اسباب بازی را بخریم. یک دوچرخه برای بازی داشته باشیم. ... حالا بزرگ شده ایم. آیا آرزوهایمان تغییر کرده؟ اگر ملاک بزرگ شدن، تغییر آرزوها باشد، چه قدر بزرگ شدیم؟
-
چشمی که خطا می کند صد درصد به یافته هایش اعتماد نکن!
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 11:15
آنچه ابزار شناخت ماست در اکثر مواقع چشمانمان است؛ البته اگر نابینا نباشیم. اما ابزار ما سنجش دقیقی را از آنچه هست فراهم نمی کند. چه چیزهایی را دیدم و پنداشتم، تنها دیده من واقعیت دارد؟! دیده دیگری امکان پذیر نیست؟! رنج نابینایی در این دنیا را در نیافتم؟!حتی ندیدم، در حالی که واقعیت داشتند؟! چه خنده ها، گریه ها و حالات...
-
ارزش بهای انسانی خلاصه شده در درهم و دینار(سکه طرح جدید و قدیم)
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 10:43
آیا برای انسان که خدا پس از آفرینش اوی فتبارک الله احسن الخالقین را جاری می کند، بهایی متصور است؟ امیر مؤمنان، حضرت علی علیه السلام در سخن کوتاهی درباره ارزش و بهای والای جان انسان، چنین میفرمایند: «... همانا بهایی برای جان شما جز بهشت نیست؛ پس به کمتر از آن نفروشید!» گاهی اهانت به آفریده بزرگی چون زن در قالب مد و...
-
یا رحمان ادرکنی
جمعه 11 فروردینماه سال 1391 19:37
خدایا ! نگاهم را به رحمانیتت دوخته ام؛ اما از رحیمیتت محرومم. نگاه های محتاجانه ام را دریاب
-
خنده های کودکانه
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 20:20
در کوچه های باران خندیدن کودکان به زیبایی گیتی می افزاید. معبودا! خنده هایمان را در کدام دنیا جا گذاشتیم که گیتی این گونه بی روح شده؟
-
ای کاش های سال جدید
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 12:53
هنوز سال جدید نیامده، ای کاش گفتن را آغاز کردم. مگر ای کاش فقط اصطلاح بعد از متضرر شدن است! ان الانسان لفی خسر. ای کاش! در سال جدید: "عمیق تر" بخندیم و از ته دل. گریه های "گذرا" داشته باشیم. بیش از پیش شیرینی "بودن" را درک کنیم. تلخی های "شدن" را بیش تر بپذیریم.
-
منتهای تنهایی و بی نهایت بی منتهایی
جمعه 26 اسفندماه سال 1390 21:33
در دریای زندگی به منتهای تنهایی رسیدی، احساس کردی غرق می شوی، ناگاه دل به بی نهایت و بی منتهایی می بندی. صدایش می کنی. این بار بر خلاف همه موارد، سخت اطمینان به شنیدن پاسخش داری.
-
چگونه سپاس گزار تو باشم
چهارشنبه 24 اسفندماه سال 1390 23:19
خدایا! چگونه سپاس گزار تو باشم که در مشکلات به ظاهر ویرانگر معلم قدرتمندی و شاگرد متکی بر اطلاعات حفظی نمی خواهی؟! می خواهی واقع گرا باشم و دریابم که بهتر از این می توانی یاری ام کنی تا بهتر از این یاری گر وجود بی رمق شده باشم و نفس مطمئنه در گل مانده از اثر نفس سرکش اماره ام را نجات بخشی!
-
او تنهاست!
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 18:47
خدایا! بیماری را دیدم که سلامتی اش را از دست داده بود. دارایی های مالی اش را نیز. لحظه به لحظه به خاطر استخوان های شکسته متعدد، جراحی های پی در پی، زخم های عمیق و قطع نخاع نسبی درد را تجربه می کرد، ولی گاه می خندید. مادر پیری بر بالینش حاضر بود. از او از بیماری اش پرسیدم. گفت: دارایی ام را از دست داده ام ولی سلامتی ام...
-
نگاه های برتری طلبانه
یکشنبه 21 اسفندماه سال 1390 07:16
کسی باش که خودت هستی؛ نگاه های برتری طلبانه آرامش را از تو گرفته! بخواهی یا نخواهی به پایان نزدیک می شوی!
-
خدا نیست؟
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 12:15
دانشجویی به من مراجعه کرد و گفت: در کتابی غیر مجاز با مبنای اگزیستانسیالیسم (وجود گرایی) خواندم که خدا با دلایل بسیاری وجود ندارد! می خواهم شما کتاب را بخوانید! جلسه ای با او خواهم داشت که موارد زیر را در بردارد: 1- کدام خدا وجود ندارد؟ خدای ساختگی و ناتوان؟ 2- چه کسی به این نتیجه رسیده؟ مبنای فکری این اندیشمند...
-
چگونه من، من شدم؟
چهارشنبه 17 اسفندماه سال 1390 00:00
معبودا! چگونه من، من شدم؟ اگر معلول من علت واجب الوجودی همچون تو را دارد، آیا فقط آفرینش در ابتدا تنها علتی همچون تو دارد؟ یا با جریان یافتن هستی نیز برقراری و هم چنان علت وجود هستی؟ چرا فراموش کرده ام که خالقی همچون تو دارم؟ و این چه نسیانی است که دوای دردش نمی دانم؟! عجب دردی است درد ناخدایی در سرزمین خدایی؛سرزمینی...
-
قهقهه و باران اشک
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 10:45
گاه با قهقهه های بلند می خندی، گویا تمام هستی را به تو داده اند. غافل از این که افسون گر شده ای و وجودت فریاد می زند که زیر باران اشک هایت خیس شده ام!
-
به سر و به خاک بودن !
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 21:23
خدایا! اوج بزرگی تو اینست که : "یکی را به سر برنهد تاج بخت یکی را به خاک اندر آرد ز تخت " دریافته ام که یکی با ناکامی بزرگ می شود و دیگری با ثروت٬ اما ناکامی جوانه وجود انسان را بیش تر رشد می دهد و بارورترش می سازد؛ چرا که ناکام ها بر خلاف ثروتمندان که ثروت بیرونی دارند٬ می توانند بیش تر از ثروت درونی خود...
-
از ترس از ترس، می ترسم!
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 17:07
ترسیدن از ترس ها امری مترادف با شکست وجودی است؛ امری که از محدوده لا ییاس من روح الله الی القوم الکافرون نیز می تواند فراتر رود. موسی (ع) از معجزه الهی اش می ترسد. گاهی ما نیز از وجود الهی آلوده به ترسمان، هراس داریم و دیگر همچون موسی (ع) نمی توانیم وجود الهی خویش را لمس کنیم. نمی توانیم انرژی اش را در مسیر سازندگی و...
-
عاشقا وا جو که معشوق تو کیست
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 21:39
آنچ معشوقست صورت نیست آن خواه عشق این جهان خواه آن جهان آنچ بر صورت تو عاشق گشته ای چون برون شد جان چرایش هشته ای صورتش برجاست این سیری ز چیست عاشقا واجو که معشوق تو کیست
-
نقاب و فریاد ظلمت نفسی
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1390 23:00
خدایا وقتی از چهره ام نقاب بر می دارم و تو را ناظر بر نادیده هایم می بینم٬ ظلمت نفسی را فریاد می کنم. چه نقاب زبیایی! چه نظارتی در درون بایدحاکم باشد؟ مهربانا! می خواهم به این سوال پاسخ دهم!
-
دریای خیال
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1390 07:38
غرق در دریای خیال بودم. صحبت جانانه ای مست و شیدایم کرد. با پای دل گریه کنان نزد صاحب سخن رفتم. نیش خندی زد و چنین گفت: جز همه نیکی شدن و سرمایه روی دگر ندیدن٬ تو را به وجد آورده! پس زبان به نیکی ستودن٬ آن چنان غم سنگینی بر دل ها می افکند که هیچ توانمندی جرات برداشتن نکند!