رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

ای کاش های سال جدید

هنوز سال جدید نیامده، ای کاش گفتن را آغاز کردم. مگر ای کاش  فقط اصطلاح بعد از متضرر شدن است! ان الانسان لفی خسر.

ای کاش! در سال جدید: 

"عمیق تر" بخندیم و از ته دل.  

گریه های "گذرا" داشته باشیم.  

بیش از پیش شیرینی "بودن" را درک کنیم.   

تلخی های "شدن" را بیش تر بپذیریم.

منتهای تنهایی و بی نهایت بی منتهایی

در دریای زندگی به منتهای تنهایی رسیدی، احساس کردی غرق می شوی، ناگاه دل به بی نهایت و بی منتهایی می بندی. صدایش می کنی. این بار بر خلاف همه موارد، سخت اطمینان به شنیدن پاسخش داری.

چگونه سپاس گزار تو باشم

خدایا! چگونه سپاس گزار تو باشم که در مشکلات به ظاهر ویرانگر  معلم قدرتمندی و شاگرد متکی بر اطلاعات حفظی نمی خواهی؟! می خواهی واقع گرا باشم و دریابم که بهتر از این می توانی یاری ام کنی تا بهتر از این یاری گر وجود بی رمق شده  باشم و  نفس مطمئنه در گل مانده  از اثر نفس سرکش اماره ام را نجات بخشی!

او تنهاست!

خدایا! بیماری را دیدم که سلامتی اش را از دست داده بود. دارایی های مالی اش را نیز. لحظه به لحظه به خاطر  استخوان های شکسته متعدد، جراحی های پی در پی، زخم های عمیق و قطع نخاع نسبی درد را تجربه می کرد، ولی گاه می خندید. مادر پیری بر بالینش حاضر بود. از او از بیماری اش پرسیدم. گفت: دارایی ام را از دست داده ام ولی سلامتی ام را باز نیافته ام. گریه امانش را گرفت و ... 

منقلب شدم و گفتم: خدایا ای کاش حداقل تو را داشته باشد. او را دریاب که سخت تنهاست. اما اندیشیدم که : 

چون روشنی رسد ز چراغی که مرده استچ 

چون درد به شود ز طبیبی که مبتلاست!

نگاه های برتری طلبانه

کسی باش که خودت هستی؛ نگاه های برتری طلبانه  آرامش را از تو گرفته! بخواهی یا نخواهی به پایان نزدیک می شوی!