رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

از تولد تاکنون چه بر من گذشت؟

یک روز به دنیا وارد شدم. سر و تهم کردند. پاهایم بالا و سر به زیر شده بودم. حالا از این روز 27 سال و 172 روز می گذرد.  

می اندیشم از ان زمان تاکنون زاویه ام نسبت به افق چه تغییری کرده؟ 

آیا هنوز عمود هستم و مغزم رو به زمین از بی ارزشی فریاد می زند؟ 

یا عمود هستم و رو به اوج مسیر تکامل را می پیمایم؟ 

یادم می آید آن روز با اولین تنفس نالیدم و گریستم. امروز با تکرار این اولین ها باید بگریم یا شاد باشم؟ 

آن روز برای اولین بار دنیای دیگری را تجربه می کردم. حالا چقدر دنیایم تغییر کرده؟ 

آن روز پیش از آمدنم، دنیای قبلی ام در اثر انقباضات زایمانی کوچک تر و کوچک تر می شد. آیا امروز دنیای وجودی ام رو به فراخی است یا تنگ تر از گذشته شده به گونه ای که مرا به عرصه ناپیدایی پرتاپ خواهد کرد؟ 

نمی دانم آخر نخوانده را سوال پرسیدن خطاست!!!!

شناخت در گرو زمان نیز هست!

در زمان پیامبر (ص) برخی اصحاب ادعای دوستی می کردند و نوای اسلام دوستی شان گوش جهانی را کر کرده بود.  

... علی (ع) آمد؛ همان کسی که از جانب اله و محبوبش محمد مصطفی (ص)به مولا بودن خوانده شده بود در روزی که بزرگان مسلمان متواتر در صحتش و صحت محتوایش سخن گفته اند.  

اما بعدها چه شد؟!  

همان برخی اصحاب در سقیفه و هزاران جریان دیگر ماجرای اسلام کشی را در پیش گرفتند. 

سوال: 

آن ها عوض شده بودند یا عوض کرده بودند؟که یا چه سبب شد این یاران از جمله یار اهل غار این گونه بنمایند؟  

... 

خدایا! از تکرار تاریخ در عرصه های فردی، اجتماعی و ... نمی دانم چه کنم؟! انکار کنم یا به چانه زنی بپردازم یا خشمگین شوم یا افسرده گوشه ای زانوی غم در آغوش گیرم یا بپذیرم؟ 

(1- انکار2- چانه زنی3- خشمگین شدن4- افسردگی5- پذیرش پنچ مرحله مواجه با بحران یا فقدان است و در طی زمان به تدریج می تواند رخ دهد.)  

باورش سخت است که بگویم از همزمانی این مراحل به ستوه آمده ام!

غریب اما با یک قریب

بر مرکبی راهوار نشستم. به دیاری رهنمون گشتم که تا به حال در آن سیر نکرده بودم. اکنون می خواهم خود رهنمون باشم به مسیری پر از امید در آن دیار و به دعای خیر پرنصیبان امید دارم.  

خدایا! در این دیار غریب همراهم باش و گاهی که با تو هم غریب می شوم، قریبم باش.