رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

شناخت در گرو زمان نیز هست!

در زمان پیامبر (ص) برخی اصحاب ادعای دوستی می کردند و نوای اسلام دوستی شان گوش جهانی را کر کرده بود.  

... علی (ع) آمد؛ همان کسی که از جانب اله و محبوبش محمد مصطفی (ص)به مولا بودن خوانده شده بود در روزی که بزرگان مسلمان متواتر در صحتش و صحت محتوایش سخن گفته اند.  

اما بعدها چه شد؟!  

همان برخی اصحاب در سقیفه و هزاران جریان دیگر ماجرای اسلام کشی را در پیش گرفتند. 

سوال: 

آن ها عوض شده بودند یا عوض کرده بودند؟که یا چه سبب شد این یاران از جمله یار اهل غار این گونه بنمایند؟  

... 

خدایا! از تکرار تاریخ در عرصه های فردی، اجتماعی و ... نمی دانم چه کنم؟! انکار کنم یا به چانه زنی بپردازم یا خشمگین شوم یا افسرده گوشه ای زانوی غم در آغوش گیرم یا بپذیرم؟ 

(1- انکار2- چانه زنی3- خشمگین شدن4- افسردگی5- پذیرش پنچ مرحله مواجه با بحران یا فقدان است و در طی زمان به تدریج می تواند رخ دهد.)  

باورش سخت است که بگویم از همزمانی این مراحل به ستوه آمده ام!

غریب اما با یک قریب

بر مرکبی راهوار نشستم. به دیاری رهنمون گشتم که تا به حال در آن سیر نکرده بودم. اکنون می خواهم خود رهنمون باشم به مسیری پر از امید در آن دیار و به دعای خیر پرنصیبان امید دارم.  

خدایا! در این دیار غریب همراهم باش و گاهی که با تو هم غریب می شوم، قریبم باش.

دعای وداع با ماه رمضان از زبان امام سجاد (ع)

دعای ۴۵ صحیفه سجادیه 

...بدرود ای همدمی که چون آمدی،بر دلمان آرامش آوردی و شادمان کردی، و چون سپری شدی، ما را در وحشت تنهایی گذاشتی و درد فرق افزودی! 

بدورد ای همسایه ای که در مجاورت تو دل ها نرم ها و رقیق شوند و گناهان روی به کاستی روند! 

بدورد تا که هستی چه بسیار کسانی که خدا از آتش می رهاند و چه بخت نیک است کسی که به خاطر تو حرمتت را نگاه دارد. 

....خدایا! ما مدتی را در این ماه بسر بردیم؛ ماهی که ما را بدان شرافت بخشیدی و به احسان خویش ما را شایسته آن گرداندی، در حالی که مردم گنه کار و تیره بخت قدر ان را نشناختند و به سبب شوربختی خویش از فضل آن محروم شدند.   

... خدایا! اکنون که این ماه به پایان رسید و جامه زمان را به دور افکند، تو نیز جامه گناه را از ما برگیر و به دور افکن و با رفتنش، بدی های ما را ببر و مارا به سبب آن از نیکبخت ترین روزه داران و پر نصیب ترین و بهره مندترین آن ها قرار ده!

...

در گذرگاه بلایا

چه دشوار است که مسیر تنهایی را با همراهی سپری کنی! 

خدایا! تحمل خیره سری ها در حالی که تابش را نداریم، سخت طاقت فرساست!  

مهربانا! بلا مگر چیزی جز فراق توست.  

مگر گذرگاه بلا چیزی جز نداشتن توست؟! 

عجب گذرگاه تنگی! تا به آن می رسی انگار به پایان نزدیک می شوی. گویی این قدر تنگ است که نفست یاری ات نخواهد کرد و از بودن باتو دست خواهد کشید.

نیایشی از سویدای دل

ای قدرت بی همتا و  ای آشنای غریبه نواز  بی انتها  در جود و سخا! 

می خواهم تنها با تو نجوا کنم که تغییر در تو رهی ندارد .  

ای مهربان تر از پدر و مادر !  

 اگر نیش هایی ز نوشین لبان این دیاری باری از اندوه بر دلمان نهاد، برخیزیم و دریابیم که این چنین است ماهیت آدمیان و دنیا که اجرموا ها به آمنوا ها می خندند در آخرت نیز تکرار نشود!