رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

احتمال 100 درصد آدمی که خداییش می شود صفر درصد؟!

گاهی اوقات به امید باران می خندی و فریاد شادی سر می دهی؛ چرا که ابرهای متراکم را دیده ای. نمی دانی که گاهی زمینه وقوع رخدادی به نظر صد درصد است اما .... 

مولا علی (ع): خدا را در چنین موقعیت هایی شناختم.

برخورد با جامعه پر از سکوت ؟؟

مردمی را می بینی که سخت  گرفتار سکوت و بی هیچ اندیشه ای پذیرای اندیشه ها و اعمال سطحی فکرانی شده اند.  تا به حال با چنین ملتی بوده ای؟ چه کرده ای؟ نمی دانی چرا قالب افکارشان به آسانی ذوب نمی شود ؟!قالب هایی که ریخته گرانی آن ها را در کام هایشان ریخته اند .  

نمی دانم چرا آزادی شان را دوست ندارند؛ نه آزادی ای که مخرب است؛ نه آزادی بدون تفکر را.  

در همین جامعه فریادهای دیوانگانی که دین را هم افیون ملت ها می دانند, گوش خراش است. ان ها فریاد می زنند که سکوت و تبعیت را نمی خواهیم.  

نه این سکوت و نه این فریاد !هیچ کدام !

بگو در زندگی با این مردمان چگونه باید یود؟

رکود ...

گاهی در مسیر بودن آن قدر سر به زیر می شوی که تاب آسمانی شدن را نداری.  

گاهی نیز آن چنان مستور و مسحور به عادت ها می شوی که خنده هایت و گریه هایت نماد درون راکدت می شود.  

عادت تو را از غم های به روز می زدایدٰ اما در گروه مفرحان نیز جایی نداری؟! 

کجاست راهی که مرا از تکرار باز دارد؟ می خواهم در وادی دنیا فریاد بزنم که مرده ام؟! مسیحای من کجاست؟

مظلومیتی در دل باورها

 

مدتی است که مظلومیتی آزار دهنده می بینم و نجواهای درونی آرامشگر نیست؛ نمی دانم چرا با نام باورها فریادها خاموش می شود؟! 

  می خواهم فریاد بزنم که باورم خاموش کردن نیست.

از تولد تاکنون چه بر من گذشت؟

یک روز به دنیا وارد شدم. سر و تهم کردند. پاهایم بالا و سر به زیر شده بودم. حالا از این روز 27 سال و 172 روز می گذرد.  

می اندیشم از ان زمان تاکنون زاویه ام نسبت به افق چه تغییری کرده؟ 

آیا هنوز عمود هستم و مغزم رو به زمین از بی ارزشی فریاد می زند؟ 

یا عمود هستم و رو به اوج مسیر تکامل را می پیمایم؟ 

یادم می آید آن روز با اولین تنفس نالیدم و گریستم. امروز با تکرار این اولین ها باید بگریم یا شاد باشم؟ 

آن روز برای اولین بار دنیای دیگری را تجربه می کردم. حالا چقدر دنیایم تغییر کرده؟ 

آن روز پیش از آمدنم، دنیای قبلی ام در اثر انقباضات زایمانی کوچک تر و کوچک تر می شد. آیا امروز دنیای وجودی ام رو به فراخی است یا تنگ تر از گذشته شده به گونه ای که مرا به عرصه ناپیدایی پرتاپ خواهد کرد؟ 

نمی دانم آخر نخوانده را سوال پرسیدن خطاست!!!!