مردمی را می بینی که سخت گرفتار سکوت و بی هیچ اندیشه ای پذیرای اندیشه ها و اعمال سطحی فکرانی شده اند. تا به حال با چنین ملتی بوده ای؟ چه کرده ای؟ نمی دانی چرا قالب افکارشان به آسانی ذوب نمی شود ؟!قالب هایی که ریخته گرانی آن ها را در کام هایشان ریخته اند .
نمی دانم چرا آزادی شان را دوست ندارند؛ نه آزادی ای که مخرب است؛ نه آزادی بدون تفکر را.
در همین جامعه فریادهای دیوانگانی که دین را هم افیون ملت ها می دانند, گوش خراش است. ان ها فریاد می زنند که سکوت و تبعیت را نمی خواهیم.
نه این سکوت و نه این فریاد !هیچ کدام !
بگو در زندگی با این مردمان چگونه باید یود؟
سلام
تا چند دقیقه ی پیش با چنین ملتی بودم ...
و چون سخت بود پذیرفتن افکاری که حتی دلیلش را نمی دانند به خانه برگشتم ...
البته نه به این دلیل که از آنها بالاتر و بیشتر هستم ...
بلکه فقط برای اینکه میخواهم با تفکر و تغییر نگاهی تازه با این جریان همراه شوم .
سلام:
چند وقتی است که این نوع رفتارها مرا رنج میدهد. تا انجایی که نسبت به دوستم که طلبه هم هست برای اینگونه افکارش که فقط شخص گرا است انتقاد کردم به دل گرفته و قهر کرد.
سری به سیره مولا امیرالمومنین علی علیه السلام زدم در این باب جه خوب می فرمایند:بنگر چه می گوید منگر که میگوید
راستی ما شیعه مرتضی علی علیه السلام هستیم که هیچوقت با کسی قهر نکرد حتی فردای شهادت بی بی فاطمه سلام الله علیها داخل مسجد به (دومی لعنت الله علیه) سلام کرد و جواب سلام ایشان را نداد.
التماس دعا