رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

رویای تغییر

بین آنچه هستم و آنچه که می خواهم باشم٬ احساس می کنم فاصله زیادی است

نگاهی به آینده

می خواهم چشم انداز آینده را ترسیم کنم. متغیرهای مهم این چشم انداز، موقعیت ها، مهارت های مورد نیاز مبتنی بر نقش ها خواهد بود. لازم به ذکر است موقعیت ها می تواند خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باشند. وقتی می نگرم، در می یابم که به عنوان یک انسان چند بعدی، ابعاد بسیاری در هر بعد مورد غفلت واقع شده اند و برخی با صرف انرژی بقیه پیشرفت های چشمگیری داشته اند.  

الف- موقعیت خانوادگی: چه نقش هایی باید بپذیرم و در قبال ان ها چه مهارت هایی نیاز است؟ 

آیا آمادگی پذیرش این موقعیت وجود دارد؟ چه قدر آمادگی کافی است؟ کامل یا نسبی؟

1) نقش همسری 

2) نقش مادری 

3) نقش فرزندی  

ب- موقعیت اجتماعی: چه نقش ها و چه مهارت هایی؟ ملاک های انتخاب و پذیرش اجتماعی و سپس موفقیت اجتماعی چیست؟ 

1) نقش آموزشی 

2) نقش پژوهشی 

3) نقش مدیریتی  

4) نقش مشاوره

گفت و گوی درونی درباره تصویر آینده

گاهی تصویر آینده به قدری مبهم است که گویا از پشت شیشه ماتی که با اجرام دیگری مات تر شده ایستاده ای و نظاره گر آن هستی!!!!

 اما چه کسی این تصویر را می سازد؟ 

چه کسی تصور می کند که شیشه مات شده؟ 

چه کسی قادر است شفاف نمایی تصویر را بیش تر کند؟ و ...

 می خواهم دریابم که اگر پاسخ واضحی به این سوالات دهم٬ باز هم محکوم به فنا و جهل به آینده هستم؟ 

در ضمن این سوالات و هزاران سوال از این دست بیانگر عینک ذهنی هستند. آری! باید دست به عمل زد و وارد میدان بزرگ تجربه و عمل گرایی البته با مسیری روشن و حاصل از الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور شد.  

پس توکلت علی الله و پیش به سمت آینده!